درباره خودم
وحیدوقتی بچه بودم دلم می خواست دنیا را عوض کنم. بزرگتر که شدم گفتم دنیا بزرگ است ، کشورم را تغییر می دهم . در نوجوانی گفتم کشورم خیلی بزرگ است، بهتر است شهرم را دگرگون سازم. جوان که شدم گفتم شهر خیلی بزرگ است ، محله خودم را تغییر می دهم. به میانسالی که رسیدم گفتم از خانواده ام شروع می کنم. در این لحظه آخر عمر می بینم که باید از خود شروع کنم. اگر تغییر را از خود شروع کرده بودم، خانواده ام ، محله ام، شهرم ، کشورم و جهان را به قدر توانم تغییر می دادم.
صفحه اصلی شناسنامه ایمیل مدیریت
لوگوی وبلاگ :
مهدویت در ادیان الهییاران امام زمان (علیه السلام)شرح واقعه شفای یک بیمار در روز نیمه شعبانمهدویتمهدویتفلسفه مهدویت و ضرورت انتظارپیامبر در روز های آخر عمرآلبوم عکس های مهدویتتابستان 1386
RSS